نابودی یک اثر دیگر!!
در کنار همه رویدادهای ناگواری که همه روزه در کشور ما روی
میدهد و در پی تمامی چالش های زندگی مردم ایران بازهم باید
شاهد یک خیانت یا کوتاهی یاهرچه نامش بگذاریم باشیم بله این
روزها خبرگذاری ها خبر از تبدیل پادگان و فرودگاه "قلعه مرغی"
به تفرجگاه میدهند و افسوس که بیشتر مردم ایران اهمیت
تاریخی این فرودگاه را نمیدانند و نمی دانند که چه بزرگانی در این
جا در درازای یک سده گذشته به مردم ایران خدمت کردهاند،
قهرمانانی که در جریان جنگ جهانی و خیانت و تسلیم مسئولین با
از جان گذشتگی تا دم مرگ با متجاوزین پیکار کردند از این
فرودگاه برخواستند(صحنه های نخستین فیلم در چشم باد)
و نمیدانند که آن هنگام که تازی ها چیزی به نام هواپیما
نمیشناختند! نخستین فرودگاه خاورمیانه در سال 1922 در ایران
ساخته شد تا افتخاری تاریخی برای ایران باشد، واینک پس از
نزدیک به یک سده خود ما باید با دست خود این جایگاه را خراب
کنیم تا پس از این که خلیج پارس ما را به نام خود کردند و
دانشمندان و فرهیختگان گذشته ما را به نام خود سند زدند این بار
خودمان دست بکار شدیم و حتی پس از سال ها کم لطفی به این
اثر تاریخی که ساختمانها و آشیانه ها وهواپیماهای قلعه مرغی
در وضع بسیار بدی به سر میبردند کوتاه نیامدند و با برداشتن تبر
"تیشه به ریشه" این میراث بزنند و جالب این که این کار از سوی
کسی سر زده که خود دوستار هوانوردی میداند،بله دستور آقای
قالیباف شهردار تهران را مبنی بر خرابی دیوارهای این پادگان
وایجاد تفرجاگاه در بیشترخبرگزاری ها آمده و چه با آب و تاب از
این کار خود تعریف می کند
و ما همچنان خوابیم و نظاره گر همچون مسخ شدگانی بی اراده؛
و هنوز معضلات بزرگ مردم ما رویدادهای کشورهای دیگر
است،اما اگر فرزندانمان سال ها بعد درباره این
بی تفاوتی و بی ارادگی ما پرسش کنند چه خواهیم گفت؟؟
در زیر گوشه ای از اهمیت های این اثر گذاشته شده تا شاید برای
کسانی که اهمیت آن را نمی دانند بانگ جرسی باشد
تا نیمه اول سال ۱۳۰۱ در هیچ یک از شهرهای ایران محل معینی برای
فرود و پرواز هواپیماها وجود نداشت . در تیر ماه ۱۳۰۱ انگلیسیها
درخواست به اعزام دو فروند هواپیما به تهران نمودند و دولت وقت به فکر
اختصاص زمین مناسب و مسطحی برای فرود آنها افتاد . با بررسی هایی
که انجام گرفت زمین قلعه مرغی برای این منظور مناسب تشخیص داده
شد و بتدریج به اولین فرودگاه ایران تبدیل گردید و تاسیسات و آشیانههای
متعدد در آن ساخته شد . بدین ترتیب یک ماه بعد در هشم مرداد هزار و
سیصدو یک زمان بهره برداری رسمی از اولین فرودگاه کشور در قلعه
مرغی رقم خورد و بعد از افتتاح فرودگاه دو فروند هواپیمای انگلیسی از
طریق بغدادتهران شدند و در فرودگاه قلعه مرغی فرود آمدند.
نخستین گروه داوطلبین خلبانی در نخستین آموزشگاه خلبانی ایران

هواپیمای سرهنگ نخجوان در روز پنجم اسفند ماه ۱۳۰۴ پس از
سفری
طولانی به تهران وارد شد و در قلعه مرغی به سلامت فرود آمد و به این
ترتیب برای نخستین بار یک هواپیما متعلق به ایران بوسیله خلبان ایرانی
در آسمان پایتخت دیده شد و پیشگام پرواز در مسیر طولانی پاریس -
تهران در فرودگاه قلعه مرغی به زمین نشست
یونکرس F13 بر فراز تهران، 85 سال پیش...به یاد مردمانی که 5 تومان می
دادند و تهران رو از آسمان نگاه می کردند
عیسی اشتوداخ نخستین خلبان ایرانی و یکی بنیانگذاران باشگاه هوانوردی،
اولین آموزشگاه خلبانی ایران در قلعه مرغی بود
آشیانه های قلعه مرغی با خرپاهای چوبی! (نخستین آشیانه های ساخته شده
در ایران)
هواپیماهای آداکس،نخستین هواپیماهای مونتاژ شده در ایران
آشیانه های قلعه مرغی از بدو تولد پذیرای این آداکسها بود...تا لحظه فروش به
عنوان آهن قراضه!
و اینک:!!


کتاب قلعه حیوانات
قلعه حیوانات، با نام اصلی "مزرعه حیوانات" رمان کوتاهی تمثیلی درباره
گروهی از حیوانات است که انسانها را از مزرعهای که در آن زندگی میکنند
بیرون میکنند و خود اداره مزرعه را به دست میگیرند، ولی پس از مدتی این
حکومت به حکومتی خودکامه با شرایط مشابه قبل تبدیل میشود. این رمان در طول
جنگ جهانی دوم نوشته شد و در سال ۱۹۴۵ میلادی منتشر شد، ولی در اواخر دههٔ
۱۹۵۰ میلادی محبوب شد. معروفترین جمله این کتاب «همه حیوانات باهم مساویند،
اما برخی مساوی ترند» است در زبان انگلیسی به صورت یک ضرب المثل و جمله
کنایه آمیز وارد شدهاست.
در این کتاب هر گروه از حیوانات نقش گروهی از اجتماع را بازی میکنند که دست
به انقلابی برای بهبود زندگی خود میزنند اما حاکمانی که اختیار میکنند
همانهای میشوند که زندگی آنها را به فنا میکشند...
![]()
درباره نویسنده در ادامه مطلب....

ققنوس یک پرنده اسطوره ای با دم طلایی و پر وبال قرمز رنگ است که هزار سال عمر میکند،این پرنده در سال های پایانی عمر خود،آشیانه ای با شاخه های درخت دارچین درست کرده و در لحظه مرگ،خود را به همراه آشیانه میسوزاند و خاکستر میشود،از این خاکستر به جا مانده،ققنوس دیگری متولد شده و بال می گشاید،این پرنده هنگامی که توسط دشمنان خود صدمه دیده و زخمی میشود،خود را ترمیم می کند و به این ترتیب نمادی است از پایان ناپذیری و جاودانگی!!